روزنوشت شنبه سیزدهم شهریور الی یکشنبه چهاردهم شهریور ماه ۱۳۹۵

تب و تاب انتخابات اتاق ایران

عصر جمعه از ساعت ۱۶ تا ۲۱ با دوستان درباره انتخابات اتاق ایران و ارزیابی شرايط جلسه داشتیم. آقای شافعی هم حدود دو ساعتي در این جلسه حضور داشتند. برای سازماندهی انتخابات و تجمیع آراء همفكري و تقسيم كار شد. همچنین با توجه به بازگشت آقاي پيرموذن از سفر خارج قرار شد با آقاي شافعي ديدار داشته باشد و در رابطه با نظارت بر انتخابات همفكري كنند.
شنبه از اول صبح پيگير حضور و جلب آرا تشكل‌ها بودم و سپس عازم اتاق ایران شدم تا در نشست کمیسیون‌های اقتصادی اتاق که با حضور دو نامزد اصلی انتخابات برگزار می‌شد شرکت کنم. در فضای مجازی اعلام شده بود که این دو نامزد در این کمیسیون حضور پیدا خواهند كرد و به بیست و پنج سوال طرح شده توسط آقای «روشنک» پاسخ خواهند داد، ولی جلسه که با حضور حدود ۷۰ نفر از هيات رييسه كميسيون‌ها و اعضا اناق تشكيل شده بود به سوال حضوري بعضي اشخاص تبديل شد و هر طرف سوالاتی هدفدار پرسیدند که دو نامزد به برخی از آنان پاسخ دادند. من هیچگاه در دو سال گذشته در اين جلسات شرکت نکرده بودم زيرا امیدی به کارآیی کمیسیون‌ها با این ترکیب و اختیارات در اين دوره ندارم. طرفداران نامزد تهرانی بر شایسته سالاری تأکید مي‌كردند و منظورشان این بود که نامزدشان شایسته‌تر است. در مقابل ما بر صداقت و سلامت رئیس تاكيد م‌يكرديم. آنان بر لزوم داشتن رييس مقتدر و مدرن تاكيد داشتند و ما براستفاده از ظرفیت بخش خصوصي و مضرات رئیس کاریزماتیک سخن مي‌گفتيم.
دوستان تعامل با دولت را مهم دانسته و اصرار داشتند القا كنند كه نامزدشان این ظرفیت را دارد كه با دولت تعامل کند و مشکلات بخش خصوصی را حل کند و ما به اشاره به تجربه ناموفق رييس سابق در نزديكي به دولت و تعامل اتاق با اعضاء و بخش خصوصی وگفتمان سازي اصرار ميكرديم تا دولت را مجبور به انجام وظايف کنيم.
آنان کارآ شدن ( efficiency) سازمان اتاق و اصلاح ساختار را ضروري مي‌دانستند و ما مؤثر بودن اتاق (effectivness) با استفاده از ظرفیت هيات نمایندگان را عملي‌تر مي‌دانستيم .
تمام تلاشمان این بود که اجازه ندهیم از این جلسه به نفع خود سواستفاده و اینگونه القا كنند كه آقای شافعی از رؤسای سنتی اتاق است و فاقد دانش و مدیریت. مطالب من و آقایان معروف، چمن آراء، زیتون‌نژاد و وثوق در جلسه، برنامه‌های دوستان را بهم زد. همچنین آقای روغنی هم الحق و والانصاف جلسه را به خوبی اداره کرد.
در میان این هیاهو، مهمانان چینی هم داشتم که به اتفاق استاندار استان «گوانگ هو» در هتل اسپيناس پالاس اسکان داشتند. به ديدار آنان رفتم. استان «گوانگ هو»، بزرگ‌ترین استان اقتصادی و صادراتی چین است و ارزش افزوده سالانه آن حدود ۲۰۰ میلیارد دلار است و یکی از پر درآمدترین و پر رونق‌ترین مناطق چین است که در بخش نفت و گاز هم سرمایه‌گذاری خوبی کرده است. یکی از شرکت‌های خصوصي این استان علاقمند به سرمايه‌گذاري در پروژه‌هاي LNG و از بزرگترين خريداران گاز مايع است و علاقمند است که در پروژه پالایشگاه نفت سروش مشارکت داشته باشد. حدود دو ساعات با این دوستان جلسه داشتم و سپس براي ديدار با اعضای اتاق به هتل لاله رفتم.
در هتل لاله نمازم را خواندم. سپس در لابی هتل با دوستانی از اتاق بوشهر، کرمان و کرج بحث‌ و ‌گفت‌وگو کردم. همه تلاش‌ها، جهت قانع کردن اعضای هیأت نمایندگان برای رأی دادن به نامزد مورد حمایت بود. خوشبختانه آراء برخی از اتاق‌هایی که پیش‌بینی می‌شد به نفع آقای شافعی نباشد، چرخیده و این موج آقاي شافعي را قادر ساخت كه از آقای خوانساری عبور كند.
حدود ساعت ١٠ به هتل اسپيناس رفتم و در جمع بسياري از اعضا اتاق‌های اصفهان، ساري، اهواز، رشت، همدان، آبادان و اروميه حضور يافتم. خوشبختانه آقاي شافعي هم به هتل آمد و با كمك آقايان جميلي، حريري، معروف و چمن‌آرا تلاش خوبي صورت گرفت.
متوجه شدم كه از يك اتاق در جنوب شرقي كشور سه نفر حاضر به همراهي نبودند و بنابراین دير وقت شب با نماينده آن شهر كه از دوستان خوبم است تماس گرفتم و خواستار كمك شدم. برايش عجيب بود كه من كه نيمه شب براي سه راي تلاش مي‌كنم، خوشبختانه اين سه راي به سبد ما ريخته شد.
صبح روز رأی گیری

حدود ساعت هشت و نیم به اتاق ایران رسیدم. محل توزیع برگ رأی را از طبقه نهم به طبقه همکف اتاق جدید منتقل کرده بودند. بنابراین فضایی بزرگ برای بحث و گفت‌وگو و لابی‌گری ایجاد شده بود. تیم اتاق تهران، مجهز و همگی پا به رکاب حضور داشتند و به شدت مشغول رایزنی و تلاش جهت اقناع رأی دهندگان به نفع نامزد خود بودند. در ضمن بچه‌های ما نیز در حد خود تلاش می‌کردند تا آخرین رایزنی‌های خود را انجام دهند و بتوانند رأی دهندگان را قانع کنند که پای صندوق رأی حاضر شوند. ليست تشکل‌ها را چک کردم. عدم حضور برخی از تشکل‌ها را که می شناختم پیگیری کردم و تلاش کردم تا قبل از شروع جلسه خود را به اتاق برسانند. خوشبختانه سه تا از آنان خود را به جلسه رسانده و رأی آنان بسیار کارساز بود.
با دوستانم در اتاق تهران مجادله داشتم. برایم عجیب بود که در انتخابات اول این دوره از اتاقها، دوستان ائتلاف برای فردا با این شعار که سیاسی نیستیم و کار سیاسی نمی‌کنیم و بدون گرايش اصلاح‌طلبی، وارد انتخابات اتاق شدند و افرادی را در لیست قرار دادند که سابقه اصلاح‌طلبی نداشتند و با اعاي خودشان با این روش و منش توانستند در انتخابات اتاق تهران پیروز شوند. اين دوستان اکنون انتظار دارند که اعضاء و تشکلها، ادعای اصلاح‌طلبی آنان را پذيرفته و به آنان رأی دهند. به همین دلیل برایم کمی عجیب بود. پاسخ صريح من به اين دوستان در رد اين ادعا، شايد دوستان قديمیم را آزرده باشد كه از اين طريق پوزش مي‌طلبم، هر چقدر به زمان رأی‌گیری نزدیک‌تر می‌شدیم دلهره‌ام بیشتر می‌شد. تلاش و تکاپوی حريف بسیار زیاد بود و به صورت گازانبری به هر فرد جدیدی که وارد سالن می‌شد، حمله می‌کردند و تلاش داشتند تا با استفاده از ظرفیت خود و حتی نمایندگان دولت بتوانند رأی افراد و تشکل‌ها را تغییر دهند که در برخی موارد موفق نیز شدند. حضور ۴۰۰ نفر در انتخابات، نشان از حساسیت بالای این انتخابات داشت. آقای «میرمحمد صادقی» بعنوان رئیس جلسه انتخاب شد. آقای «احتشام» و دکتر «فزونی» نیز بعنوان دو ناظر و خانم «عموری» هم به عنوان بازرس انتخاب شد. ابتدا آقای خوانساری نقطه نظرات خود درباره اتاق و دلایل ناکارآمدی آن و لزوم رهبري اتاق تا رياست آن بيان کرد، همچنین برنامه‌های خود را بیان کرد. به نظرم آسیب‌شناسی خوبی کرده بودند و برنامه‌های معقولی ارائه داد. اما همه افراد حاضر تصمیم خود را گرفته و این سخنان تأثیری بر رأی آنان نخواهد داشت.
آقای خوانساری متن روانش را از روی کاغذ خواند ولی به علت كمبود وقت> مطلب از دستش خارج شد و نتوانست به همان خوبی که شروع کرد بود، به اتمام رساند. ولي آقای «شافعی» تقريبا سخنراني کرد و ابتدا خود را به طور كامل براي حضار معرفي كرد و بر سابقه ٣٠ سال حضور در بخش خصوصيش تاكيد كرد. اتاق را صداي بخش خصوصي دانسته كه وظيفه‌اش پيگيري مطالبات بخش خصوصی است. وی همچنین بیان کرد که تا کنون اقتصاد به سیاست سوبسید داده و اکنون سیاست باید به اقتصاد سوبسید دهد. در مجموع آقای شافعی توانست رضایت طرفدارنش را جلب کند.
در مدت جلسه اصلاً نتوانستم روی صندلی بنشیم و کنار درب ورودی ایستاده بودم تمامی حرکات را زیر نظر داشتم و تماس‌های دوستان از بیرون را پاسخ می دادم.
تا ساعت یازده و نیم در اتاق بودم. شمارش آراء شروع شده بود. فیلمی از صحنه‌های شور و شوق انتخاباتی گرفتم و دقایقی در صندلی جلوی اتاق نشستم و با آقای پیرموذن، شافعی و برخی دوستان شهرستانی گعده داشتيم. آنان معتقد بودند که آقای شافعی با اختلاف بالایی پیروز خواهد شد ولی من برعکس پیروزی آقای شافعی را با اختلاف کم ممكن مي‌دانستم.

از حالت شمارش آرا توسط آقایان فزونی، احتشام و خانم عموری نمي شد درک کرد که وضعیت به نفع چه کسی است. فضا بسیار سنگین بود. من هم قرار بود با مهمانان چینیم با شرکت نفت جلسه داشته باشم، بنابراین مجبور به ترک صحنه بودم. در حین ترک اتاق با آقای پیرموذن و تیز هوش در آسانسور همراه شدم. آنان نیز به شدت نگران شده بودند و حتی فکر می‌کردند که احتمالاً بازنده انتخابات باشیم. من هم به تصور اینکه این انتخابات را باختیم از اتاق خارج شدم و حدود ساعت ۱۲ بود که دوستان اطلاع دادند که برنده شدیم. براي ساعتي در شوك شكست بودم و به هیچ وجه تا شب احساس خوشحالی و نشاط نداشتم.

جلسه در وزارت نفت

جلسه چینی‌ها به همراه معاون استاندار «گوانگ هو» و همچنین مدیر یکی از شرکت‌های بزرگ نفتی چین، با معاونت برنامه‌ریزی وزارت نفت و همچنین مدیرعامل شرکت ملی نفت به خوبي تا ساعت ٣ ادامه داشت، ابتدا دوستان را معرفی کردم و برنامه‌ها و طرح‌هایی که برای سرمایه‌گذاری در LNG و خرید LPG دارند را بیان کردم و یک تفاهم‌نامه که با این شرکت چینی برای همکاری در پالایشگاه نفت سروش تهیه شده بود را امضاء کرده و زودتر شركت نفت را ترک کردم تا به جلسه‌ای که ساعت ۳ بعدازظهر با حضور تشکل‌های بخش پایین دستی نفت با اعضای هیأت مدیره صندوق توسعه ملی داشتيم برسم.
جلسه تشکل‌های بخش پایین دستی نفت با اعضای هیأت مدیره صندوق توسعه ملی، در راستاي کنفرانس بین‌المللی نفت كه رياست آن برعهده من است برگزار مي شد. دبیرخانه فعال کنفرانس همه اعضای تشکل‌ها را برای این جلسه گرد آورده بود.

در ابتدا به موضوع کنفرانس بین المللی نفت و كنفرانس داخلي در ۱۰ مهرماه در اتاق ايران اشاره كرده و توضیح دادم که مشکلات ما در رگولاتوری، تأمین مالی، مالیات و بحث قراردادهای یک‌جانبه و فضای کسب و کار است و برنامه‌هاي خود را در اين‌باره مطرح کردم. پس از آن نمايندگان تشکل‌های مختلف، مشکلات خود را مطرح کردند و سپس در جمع بندی انواع روش‌هايي که برای فاینانس پروژه‌های ایران در خارج از کشور و پروژه های داخلی توسط صندوق توسعه در کشور وجود دارد توضیح و خواستار ارائه راه‌کار توسط صندوق توسعه ملی برای توسعه بخش پایین دستی صنعت نفت شدم. همچنین گفتم که مطابق برنامه‌های کشور قرار است در ده سال آینده ظرفیت پالایشی کشور در نفت و میعانات گازی به ۵ میلیون بشکه افزایش پیدا کند در حالی که ظرفیت فعلی یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه است و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه از طریق سیراف و ستاره خلیج فارس به این ظرفیت اضافه خواهد شد که حداکثر ۳ میلیون بشکه خواهد بود و ۲ میلیون بشکه باقی مانده باید توسط بخش خصوصی داخلی و خارجی سرمایه‌گذاری شود و كمك صندوق توسعه ملی در اين راستا بسيار مهم است.

آقای دوست حسینی که فرد باتجربه، خوشنام و شناخته شده‌ای است با سعه صدر به حرف‌هایمان گوش داد و با نگاه مهندسی‌اش سعی کرد بصورت روشن و شفاف امکانات و تسهیلاتی که می‌تواند در اختیار صادر کنندگان، پیمانکاران، سازندگان تجهیزات و صنایع پایین دستی پتروشیمی قرار گیرد را توضیح داد. فکر می‌کنم می‌توان امیدوار بود که صندوق توسعه ملی نقش پررنگ‌تری را در توسعه ملی کشور بازی کند. ضمناً ایشان تأکید کردند که حتی در تأمین مالی پروژه‌هايي که توسط صندوق توسعه ملی وام ارزي پرداخت مي‌شود بايد سهم ۶۰ درصدی ساخت داخل رعایت شود و برای تأمین آن هم صندوق در حال برنامه ریزی است .
جلسه با صندوق توسعه ملی تا حدود ساعت ۵ و نیم عصر طول کشید. بعد عازم اتاق ایران شدم و آقای شافعی را ملاقات و به ایشان تبریک و تسليت گفتم و سنگینی بار مسئولیت را يادآور شدم. همچنین تحلیل خود را از دلیل موفقیت بیان کردم و نهايتا اعلام كردم که ما در حد توان خود سعی کردیم، حالا این شما و این گوی و این میدان و هر آنچه هم بتوانیم، کمک خواهیم کرد. ایشان هم با تأکید بر اینکه مدت دو سال به سرعت سپری خواهد شد و حتماً در این مدت باید جهت ارتقای جایگاه بخش خصوصی اتاق و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی اقدام عاجلی صورت بگیرد، ابراز امیدواری کرد که با حمایت همه اعضا بتواند اقدامات موثری را در جهت تقویت بخش خصوصی بردارد.
از اتاق عازم مجموعه انقلاب شدم و تا دیر وقت والیبال بازی کردیم. بعد هم خسته و عرق‌ريزان به منزل بازگشتم. دقایقی را در گروه‌های تلگرام مانند «یاران اتاق»، «هم اندیشان»، «اتاق هشتم» و «اتاق سپید» سپری کردم و به برخی موضوعاتی که مطرح شده بود پاسخ دادم. دوستان توصیه داشتند که فضا را شلوغ نكنيم و متانت و آرامش خود را حفظ کنیم و در جهت افزایش همراهی و همدلی اعضای هیأت نمایندگان بکوشیم و بپذيريم که انتخابات تمام شده و سريعا از فضای انتخاباتی خارج شویم.
پایان