7aaaeb71-a083-441d-86c0-57e436e04505
ترابران- با روی کار آمدن دولت یازدهم، مهندس زنگنه از ابتدای صدارت، بر لزوم احیای سوآپ نفت خام تاکید داشته است. وزیر نفت بارها اعلام کرده فارغ از اهمیت درآمد سوآپ در ابتدای اجرایی شدن آن، موضوع مهم «ورود نفت ایران به بازارهای جهانی» است؛ اما اهمیت این گزاره در چیست؟
تصور کنید روزانه نیم میلیون بشکه نفت سبک قزاقستان و ترکمنستان(با API بالا) در پایانه نکاء دریافت و به پالایشگاههای شمالی فرستاده شود و در خلیج فارس نفت سنگین میادین سروش، رسالت و…( با API پایین) به مشتریان همسایگان شمالی تحویل شود، بدین ترتیب بسیاری از پالایشگاههایی که نفت ایران را دریافت میکنند به صورت خودکار باید schedule پالایشی خود را متناسب با نفت سنگین ایران تغییر دهند، در حالی که مشتری قزاقستان و ترکمنستان هستند. این به معنای یک ابزار تجاری- بینالمللی پراهمیت در کنار وابستگی اقتصادی- سیاسی همسایگان شمالی است.
در خصوص اهمیت سوآپ نفت خام و فرآوردههای آن، مسائل پیشرو برای ورود ایران به بازار سوآپ خزر و چگونگی نقشآفرینی بخش خصوصی، گفتوگویی با دکتر سیدحمید حسینی عضو هیات مدیره اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی ایران ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ترابران: گفتوگو را با صحبت در مورد اهمیت سوآپ و دستاوردهای اقتصادی- بینالمللی آن آغاز کنیم.
سوآپ به معنای استفاده از ظرفیت تجاری و موقعیت سوقالجیشی کشور است و بسیاری از کشورهای دنیا توانستهاند با شناسایی این ظرفیتها و پتانسیلها- چه در زمان جنگ سرد و چه در دوران کنونی- کسب درآمد، تامین امنیت ملی و اشتغال داشته باشند، مثلا ترکیه در زمان جنگ سرد، دانمارک و کشورهای اروپای شمالی و یا هنگکنگ و سنگاپور – به خاطر نزدیکی به چین – سالها توانستند از موقعیت سوقالجیشی خود استفاده کنند.
ما هم از جمله کشورهایی هستیم که از نظر موقعیت سوقالجیشیدر وضعیت استثنایی قرار داریم. بسیاری از همسایگان شمالی ما به آبهای آزاد و بینالمللی دسترسي ندارند و از طرف دیگر علاقمندند كه وابستگی تمام و کمال خود را نسبت به روسیه كم کنند، بنابراین به دنبال راهی هستند که با ایران همکاری داشته باشند، چراکه ايرانطبیعیترین مسیر انتقال نفت و فرآوردههای آسیای میانه به بازارهای جهانی است.
ترابران: سال ۸۹ وزارت نفت به یکباره تصمیم به قطع سوآپ نفت گرفت، این موضوع در وضعیت کنونی تا چه حد در احیای عملیات سوآپ تاثیرگذار است؟
در دنياي امروز چیزی که اهمیت دارد، مشتری و بازار است، تولید کردن کار آساني است، اما مهمتر از آن، جذب مشتری است. ما سرمایهگذاری عظیمی در خط لوله کراس داشتیم و به اين منظور مسیر خط لوله تهران به شمال را برعکس کردیم و حدود ۶۰۰ میلیون دلار در خط لوله، ساخت مخازن و پايانه نفتي با همكاري چينيها سرمایهگذاری شد.
منطقه خزر غنی از نفت و گاز است و پیشبینی میشود حدود ۴۰ میلیارد بشکه نفت قابل استحصال در این منطقه وجود داشته باشد، ما ميتوانيم هاب انرژی و برق منطقه باشیم. هم اکنون که میدان کاشاگان قزاقستان در حال آماده شدن براي بهرهبرداری است و پيشبيني ميشود بیش از ۵/۱ میلیون بشکه در روز تولید داشته باشد هیچکدام از مسيرهاي خط لوله جوابگوی این ظرفیت نیست، بنابراین ميتوان دوباره سوآپ نفت خام را از سر گرفت، قزاقستان نيز علاقمند و پيگير آن است.
متاسفانه عملكرد ما باعث شد كه مشتریان اروپایی، قراقستاني و ترکمنستاني خود را از دست بدهيم، آن تصمیم نه اقتصادی، نه کارشناسی و نه منطقی بود و بر مبنای اطلاعات غلط و ذهنیت مشکوک راجع به مدیران قبلی و دستاندرکار نیکو اتخاذ شد و تبعات حقوقی زیادی برای کشور داشت.
ما مجبور شدیم برای جلوگيري از شكايت بعضی از مشتریان اجازه دهیم تا پایان قرارداد عملیات را ادامه دهند، اما کار بعضی هم به شکایت کشید و از همه مهمتر اینکه ما مسیری برای دیگران باز کردیم تا مشتریهای ما را جذب کنند و امروز هم وقتی به سراغ آنها میرویم علاقهای برای همکاری با ما ندارند. عدم اطمینانی که ایجاد شده که از همه بدتر است.
آنها میگویند چه اطمینانی هست که دولت شما دوباره یک تصمیم خلقالساعه نگیرد؟ هر دولتی که روی کار میآید، متعهد به قراردادهایی است که در زمان دولتهای گذشته بسته شده است و شما نمیتوانید یک روز صبح که از خواب بیدار میشوید، برخلاف رویه کلی قرارداد تصمیمگیری کنید.
بنابراین کار خیلی سخت شده است، مگر اینکه ظرفیتهای جدیدی مثل کاشاگان به تولید برسد و باعث شود دوباره ما در این عرصه فعال شویم. به همین خاطر هم قزاقها مرتب به ایران میآیند و مجددا علاقهمند به آغاز عملیات هستند.
ترابران: با توجه به راهاندازی خطوط لوله مختلف مانند BTC و قیمتهای کنونی نفت، پیشنهادات ما به سوآپرها باید بر چه اساس مطرح شود؟
قاعدتا باید پیشنهاداتی ارائه دهیم که در شرایط فعلی، برای سواپرها جذاب باشد، زیرا تغییر مسیر برای شرکتها بسیار سخت است. بنابراین باید انگیزش لازم در پیشنهادات ما وجود داشته باشد. به نظر میرسد باید با توجه به هزینهها و قیمتهایی که پرداخت میشود و مجموعه نقاط مثبت و منفی که در خط لولههای فعلی و یا ترانزیت از طریق باکو وجود دارد، در پیشنهادهای خود جذابیت ایجاد کنیم. به عنوان نمونه، باید در آن شرایطی که قبلا بر مشتریان تحمیل میکردیم مبنی بر اینکه کالا حتما باید توسط خودمان در جنوب فروخته شود و سواپر اجازه انجام این کار را ندارد، تجدید نظر کنیم.
مشکل ما این است که چون نفت خام را به واسطهها در بازارهای جهانی نمیفروشیم و معمولا به پالایشگرها تحویل میدهیم، اصرار داریم که نفت ايران در بازارهای جهانی به صورت تك محموله (اسپات) و به تريدرها فروخته نشود و این موضوع مشکلاتی را برای سواپر ایجاد میکند، زیرا شرکت قزاق، اروپایی و یا اماراتی میخواهد خودش صاحب کالا باشد و به هرجا و هر مشتری که خواست بفروشد و ما شرایطی را بر او تحمیل نکنیم.
موضوع دیگر اینکه ما باید به شکلی فعالیت کنیم که فقط منحصر بهSwap fee نشود؛ مثلا در مورد عراق بگوییم ما نفت خام شما را به پالایشگاه آبادان میآوریم، ولی در مقابل، تنها بخشي از محموله را سوآپ و بقيه را با كالا، سرویس و خدمات ايراني تهاتر میكنيم؛ یعنی باید از سوآپ نفت شروع کرد، اما به آن اکتفا نکرد.
من فکر میکنم باید در درازمدت بر این مساله تمرکز کنیم زیرا آنها ظرفیت و پتانسیل خرید کالای ما را دارند ولی عمدتا مشکلات بانکی، انتقال و دریافت پول و کار را دشوار کرده است. باید در درازمدت نگاهمان این باشد که مبنایی برای صدور کالا و خدمات ایرانی داشته باشیم و این موضوع خود باعث افزایش روابط اقتصادی میشود. در عین حال، نباید نگاه ما در ابتدای سوآپ، صرفا اقتصادی باشد، زیرا سوآپ میتواند در بهبود روابط ما با همسایگان نیز بسیار موثر باشد.
ترابران: با وجود اظهارات مدیران و مسوولان وزارت نفت و تمایلی که از ابتدای دولت یازدهم نسبت به احیای سوآپ نشان دادهاند، چرا هنوز در عمل اتفاق خاصی رخ نداده است؟
به نظر میرسد که شرکت نفت باید زودتر جوانب مساله را بررسی و Swap fee را مشخص کند. اگر بخش خصوصی بخواهد بار دیگر در این حوزه دوباره فعال شود در ابتدا باید مطالعات اقتصادی داشته باشد و با در نظر داشتن قیمتهایی که هم اکنون نفت در آسیای میانه و در جنوب معامله میشود، هزینههای حمل و نقل، مخزن و نگهداری و اختلاف قیمت(MED Platts)، هزینهها را محاسبه کرده و سپس تصميم بگيرد؛ مثلا محاسبه كند كه نفت خام را از قزاقستان یا ترکمنستان با این میزان تخفیف خریداری میکنم، ١/٥ دلار هزینه حمل و ٣ دلار اختلاف قیمت نفت برنت و خلیج فارس است و فرضا ١ يا ٢ دلار هم باید برای Swap fee پرداخت شود. سپس هزینه خواب سرمایه و متفرقه را محاسبه و سود مورد نظر را به آن اضافه كرده و براي خريد در شمال اقدام كند. خلاصه اینکه؛ باید در ابتدا رقم Swap Fee مشخص شود تا شماوارد مذاکره شويد، تنها ابراز علاقه شركت نفت كافي نيست.
ترابران: مدیران پایانههای نفتی با اجرا کردن پروژههای توسعهای در پایانه نکا معتقدند ظرفیت سوآپ به ۵۰۰ هزار بشکه در روز خواهد رسید، با توجه به ظرفیت پالایشگاههای شمالی کشور، این موضوع تا چه حد به واقعیت نزدیک است و حداکثر ظرفیت سوآپ ما در شمال چقدر خواهد بود؟
دو بحث در اینجا مطرح است، اولی خط لوله نکا – جاسک است؛ زمانی که در مورد این ارقام صحبت میشود احتمالا منظور این نیست که تماما از طریق سوآپ انتقال داده شود و بخشی از آن میتواند از طریق ترانزیت باشد. بحث دیگر اینکه ما فعلا دو پالایشگاه در بخش شمالی کشور داریم و اصلاحاتي انجام شده که به غیر از پالايشگاه تهران و تبریز، اراک هم بتواند نفت همسایگان شمالی را دریافت کند.
این سه پالایشگاه در مجموع میتوانند ظرفیت بالایی ایجاد کنند و قابلیت دریافت ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار بشکه نفت را بدون خط لوله دارند. در عین حال، زمانی که ظرفیتی ایجاد میکنیم، حتما لازم نیست در ابتدا از ۱۰۰ درصد ظرفیت استفاده شود. من فکر میکنم اجرای این طرحهای توسعهای عاقلانه است و در درازمدت مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ترابران: ما در گذشته سوآپ مازوت را هم در نیروگاههای شمالی داشتیم، ولی با اتمام فازهای پارس جنوبی و تغییر سوخت نیروگاهها و گازسوز شدن آنها، نمیتوان در مورد سوآپ نفت کوره چندان امیدوار بود. ما در سوآپ فرآوردهها چگونه میتوانیم فعال باشیم؟
در مقطعی ما در نیروگاه نکا روزانه ۹ هزار تن مصرف مازوت داشتیم و در خراسان که سوخت نیروگاهها نفتکوره بود، این برنامه اقتصادی به نظر میرسید، زیرا هم مازوت همسایگان شمالی کیفیت بالاتری داشت و هم اینکه هزینه کامیون و انتقال و یارانه سوخت را نداشتیم. حتی در بعضی سالها تا ۴۰۰ هزار تن سوآپ مازوت داشتیم.
هم اکنون در مورد فرآورده، موقعیتی مانند گذشته برای سوآپ نداریم و عمدتا باید روی نفت خام و گاز مایع تمرکز کرد. هنوز در مورد LPG این ظرفیت وجود دارد که ما از کشورهای شمالی و برای مصرف در شمال کشور وارد کنیم و از طریق عسلویه و سایر پالایشگاههای جنوبی تحویل دهیم.
من فکر میکنم پتانسیل بالایی در سوآپ LPG داریم؛ ضمن اینکه بحث ترانزیت فرآورده به سمت عراق و افغانستان جذابیتهای زیادی دارد. یکی از بزرگترین اقلامی که میتوان برای سوآپ روی آن تمرکز داشت، گاز است. ما میتوانیم کل ظرفیت نیروگاهی شمال کشور را از گاز ترکمنستان تامین و از طرف دیگر گاز صادر کنیم و به جای خرید گاز، سوآپ انجام دهیم.
من اخیرا با مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی صحبتی در این مورد داشتم، ايشان عنوان میکردند که به وزارت نفت در سالهاي ٧٠ تاکید کرده بودند کل ظرفیت مازاد گاز ترکمنستان – و نه بخشی از آن – خریداری شود، زیرا میتوانیم بخشی از آن را در داخل مصرف و بخش دیگر را ترانزیت و سوآپ کنیم.
حتی ترکیه با وجود خرید گاز از روسیه، آذربایجان، کردستان عراق و ایران، به زودی مصرف گازش دو برابر خواهد شد و آمادگی دارد که در شرایط منطقیتر و با قیمت تعدیل شده، خرید گاز خود را از ایران افزایش دهد. بنابراین میتوانیم اجازه دهیم شرکتهای ایرانی- ترک در یک کار مشترک با یکدیگر، فعالیت سوآپ انجام دهند.
به عبارت دیگر، شرکت نفت دخالت در خرید گاز را متوقف کرده و اجازه دهد بخش خصوصی راسا نسبت به تامین گاز – آن هم از طریق فرمولهای ارائه شده- اقدام کند (مثلا ۱۳۰۰ مترمکعب گاز تحویل بدهيم كه ۳۰۰ مترمکعب آن بر حسب دریافت Swap fee باشد و ۱۰۰۰۰ مترمکعب در مرز تركيه تحویل داده شود) نه اینکه اجبار کنند که قیمت خرید شما در ترکمنستان باید ارزانتر از قیمت شركت گاز ايران و قیمت فروشتان در ترکیه بالاتر از قیمت ايران باشد.
من فکر میکنم اگر وزارت نفت به صورت جدی روی این موضوع تمرکز کند، کاملا شدنی است، به شرط این که دخالتی در قیمت خرید و فروش در ترکمنستان و ترکیه نداشته باشند. به نظر من، تکلیف این موضوع باید خیلی زود مشخص شود.
البته شرکت ملی صادرات گاز مدیر ندارد و احتمالا منحل و یا در شرکت ملی گاز یا شرکت ملی نفت ادغام میشود. بنابراین به نظر میرسد در این مورد، نه شرکت گاز و نه شرکت ملی صادرات گاز اختیارات كافي ندارند و امور بینالملل نیز در این حیطه دخالت نمیکند و به این ترتیب بحث گاز تا حدود زیادی بلاتکلیف است.
ترابران: در بخشی از صحبتهای خود به بحث خدمات جانبی به عنوان بخشی از عملیات سوآپ اشاره کردید…
بله؛ این موضوع اهمیت زیادی دارد و باعث میشود کل سیستم حمل و نقل کشور، گمرک، بنادر و مخازن فعال شود. در گذشته از بعضي از مرزهای ايران و عراق روزانه هزار کامیون وارد کشور ميشد، وزارت راه حق ترانزیت دریافت میکرد و رستورانها، تعمیرکاران، فروشندگان قطعات و تجهیزات و اصناف مختلف درآمد کسب میکردند…
ترابران: بخش خصوصی در این حوزهها چگونه میتواند نقش ایفا کند؟
ببینید! ترانزیت و صادرات مجدد از عراق و بخشهای عملیاتی و فرآوری، همواره بر عهده بخش خصوصی بوده است، بنابراین دولت از این پس نیز تنها باید نقش تسهیلکنندگی را برعهده بگیرد و سیاستها، نرخها و شرایطش را اعلام کند و وارد جزئیات بیزنس بخش خصوصی نشود. در این صورت، فکر میکنم در کمتر از سه ماه بخش خصوصی مجددا میتواند به طرف سوآپ نفت خام، گاز و LPG حرکت کند.
ترابران: یعنی بخش حاکمیتیباید در ابتدا با فراهم کردن شفافیت لازم در مورد دریافتی Swap fee به سمت عملیاتی کردن سوآپ حرکت کند؟
در مرحله بعد باید به موضوع تایید صلاحیت شرکتهای متقاضی پرداخت و اینکه چه کسانی باید کار را بر عهده بگیرند. البته شفافیت وزرات نفت، مرحله دیگری نیز دارد و آن، این که آیا باید یک شرکت خارجی کار را بر عهده بگیرد و یا یک جوینت ونچر خارجی- داخلی وجود داشته باشد؟ این موضوع خیلی مهم است زیرا وزارت نفت ممکن است بگوید خودم مستقیما با دارنده کالا در قزاقستان یا ترکمنستان مذاکره میکنم و بعضا هم مذاکراتی صورت گرفته است.
من فکر میکنم کار عاقلانه این است که تاجر قزاقستانی با تاجر ایرانی جوینت شود و کمک کنیم جایگاه بخش خصوصی را ارتقا دهیم؛ یعنی با سپردن وظایف به بخش خصوصی، موجب افزایش دانش و تجربه و توانمندسازی او شویم تا در آینده خودش تبدیل به یک برند شود، اما متاسفانه میبینیم که شرکت نفت بعضا خودش با آنها وارد مذاکره شده و در طول ۵-۶ ماه گذشته هم به نتیجهای نرسیده است.
البته دولت هم چارچوبهای قانونی خودش را دارد و با مشکلاتی روبهرو است. با این حال من همچنان معتقدم دولت نمیتواند این پروسه را خودش به تنهایی انجام دهد؛ واضح است که کشورهای آسیای میانه هم باید منافع دستاندرکاران فعال در پروژههای خود را در نظر داشته باشند و اگر این اتفاق صورت نگیرد، رو به جلو حرکت نمیکنند، پس شفافیت دولتی در این زمینه میتواند بخش خصوصی را تشویق به فعالیت کند.
ترابران: بیایید ایدهآلترین حالت را در نظر بگیریم، اینکه بدنه دولتی نفت – با سیاستهای روشن- بخش خصوصی را تشویق کند که در کنار شرکتهای خارجی سوآپ را بر عهده بگیرد، شما معتقدید بخش خصوصی میتواند به تمامی از عهده کار برآید…
بله؛ در ابتدا نیز بخش خصوصی بود که این مسیر را باز کرد. اولین پیشنهادات هم در سال ۷۵ توسط بخش خصوصی ارائه شد و من به شخصه نامهها و مکاتبات زیادی با شرکت ملی پخش و پالایش و آقای سهرابی داشتم. در آن زمان ما فکر کردیم که باید تدبیری بیندیشیم که بتوانيم فرآورده از ترکمنستان بگیریم و کالا تحویل دهیم و اولین شرکتهایی که شروع کردند از بخش خصوصی بودند.
خود ما مجموعهای داشتیم که با مشقت از طریق راهآهن به نیروگاهها در مشهد مازوت تحویل میدادیم و با تعاونی صنعت نفت قرارداد داشتيم. این مسیر توسط بخش خصوصی باز شد و بخش خصوصی کار را شروع کرد و سختیها، دردسرها و ناراحتیهایش را هم بخش خصوصی تحمل کرد؛ اما بعدا در سال ۷۸، کار به نیکو واگذار و بخش خصوصی داخلي کنار گذاشته شد. جالب آنکه در سالهای ۸۷-۸۸ که بخش خصوصی با نیکو به جمعبندی رسید و در حال دریافت مجوز و تایید صلاحیت بود به یکباره شرکت نفت تصمیم گرفت سوآپ را قطع کند!
دیدگاهتان را بنویسید