آخرين ديدار

جمعه دو هفته قبل مراسم چهلم درگذشت آیت الله موسوي اردبيلي در حسينيه جماران برگزار شد و من هم در اين مراسم شركت كردم، حال وهواي مراسم وچهره هايي كه حضور داشتند شما را به ياد مجالس قبل از انقلاب مي انداخت، مجيد انصاري سخنران مراسم بود ودر پايان سخنراني اعلام نمود كه حاضران مشتاقند تا سخنان يار وهمراه ايت الله موسوي اردبيلي را بشنوند و با صلوات حضار آقاي هاشمي به پشت تريبون رفت واز نامهرباني ها نسبت به اقاي موسوي اردبيلي گلايه كرد وخواستار تغيير رويه صدا وسيما نسبت به بزرگان انقلاب شد واز خدمات آقاي اردبيلي خصوصا از نقش موثرش در شوراي انقلاب سخن گفت، ايشان تاريخ انقلاب را ورق زد واز جلسات حلقه اول شوراي انقلاب شامل آقايان مطهري، بهشتي، موسوي اردبيلي، باهنر وخودش گفت واشاره اي به نحوه اضافه شدن ده نفر بعدي شوراي انقلاب كرد.
پس از پايان جلسه به اتفاق برادر خانمم ( علي اقا هاشميان) به منزل آقاي هاشمي رفتيم، ايشان در طبقه بالاي منزل تنها نشسته ودر حال خوردن ميوه بود، ما را به گرمي پذيرفت وما در دوطرف ايشان روي مبل سه نفره نشستيم ودر سه موضوع با ايشان مشورت وگفتگو كرديم.
اول من از چگونگي انتخاب آيت الله خامنه اي به عضويت شوراي انقلاب پرسيدم ، در نوروز سال ٥٨ ايشان در رفسنجان حضور داشتند كه آقاي هاشمي رفسنجاني تماس گرفتند وخواستار اعزام ايشان به تهران با رعايت مسائل ايمني واز مسير غير معمول شدند ونهايتا ايشان به همراهي آقاي آشيخ حسين هاشميان از مسير انار وبافق عازم تهران شدند،
اقاي هاشمي توضيح دادند كه شرط عضويت در شوراي انقلاب تاييد پنج عضو اصلي بود ولذا اقاي خامنه اي ومهدوي كني اولين اعضا جديد شوراي انقلاب بودند.
سپس اشيخ علي دررابطه با سخنران مراسم سالگرد اقاي اشيخ محمد هاشميان سوال كرد وچند نفر از مقامات كشوري ولشگري را پيشنهاد نمود، اقاي هاشمي با هيچكدام موافقت نداشت وتاكيد داشت كه حاج حسن اقا يا اقاي ناطق را دعوت نماييد، با توضيح اشيخ علي كه حاج حسن اقا دوبار محبت كرده وحضور يافته واقاي ناطق دعوت را بي جواب گذاشته بيشنهاد نمود كه اسيد علي نوه امام براي مراسم دعوت شود.
سپس از احوال خواهرش بي بي صديقه كه اخيرا عمل استند قلب داشته سوال كرد وپرسيد كه ايشان الان كجا مسقر هستند كه توضيح دادم در خانه باجناقم در مجتمع سبحان هستند،
در اين اثنا عفت خانم ، فاطي خانم واقا محسن وارد منزل شدند واقاي هاشمي از محسن سوال كرد اين مجتمع هماني هست كه ميگفتند متعلق به بچه هاي هاشمي است كه اقا محسن تاييد كرد واشيخ علي هم گفت حتي امروز كه من از فرودگاه براي عيادت مادرعازم اين مجتمع بودم راننده اعلام نمود كه اين مجتمع متعلق به رفسنجاني ميباشد.
سپس اقاي هاشمي جريان اين مجتمع را توضيح داد وگفت كه در ان سالها خانمي نامه نوشته بود كه در بلوار كاوه قرار بوده يك پارك ساخته شود وهمان زمين را فرزندان شما به طور غيرقانوني تبديل به شهرك كرده اند.
اقاي هاشمي فرمودند بلافاصله نامه را به محسن ارجاع دادم وخواستم با توجه به مشخص بودن ادرس اين بانو همين امروز اقدام كنند واز كانال ايشان پيگير موضوع شوند.
در ادامه اقامحسن مطلب را چنين توضيح داد:
“بلافاصله به ادرس مورد نظر رفته واز اين خانم موضوع را پيگير شدم، ايشان ما را به ادرس مجتمع هدايت كرد ومدعي شد كه همه اهالي محل از اين موضوع با خبر هستند. بلافاصله به محل رفته واز نگهبان افغاني كارگاه سوال كردم كه اين كارگاه متعلق به چه كسي ميباشد، بلافاصله گفت مال بچه هاي رفسنجاني، تعجب كردم وبلافاصله به شهرداري منطقه سه رفته وپرونده ملك مزبور را دريافت ودر كمال تعجب ديدم پروانه به اسم صنايع موشكي صادر شده است ولي مطمئن بودم كه اين زمين وملك متعلق به صنايع موشكي سپاه نيست ( به علت عضويت در صنايع موشكي در دوران جنگ).
پس از بازگشت به دفتر اقاي مرعشي را در جريان گذاشتم وبا پيگيري ايشان مشخص شد كه اين مجتمع متعلق به تعاوني ابرار وزارت اطلاعات ميباشد ولذا مباحثه تندي بين اقاي مرعشي ووزير اطلاعات( اقاي فلاحيان) صورت گرفت ونهايتا اين مجتمع به موسسه اعتباري توسعه فروخته شد ولي هنوز شايعات ان در باره فرزندان هاشمي وجود دارد.
من بيشنهاد دادم اگر كسي متولي ميشد وصد ها شايعه وتهمتي كه در رابطه با خانواده وفرزندان ايشان مطرح شده جمع اوري ومنتشر ميكردخيلي خوب بود. اقاي هاشمي سر تكان داد ولي حرفي نزد، با نزديك شدن به ساعت ٢٢ ما خداحافظي كرديم، خيلي دلم ميخواست كه يك عكس سه نفره سلفي بگيرم كه قسمت نشد .
حضور گسترده وبي نظير مردم در مراسم اقاي هاشمي بيانگر عدم باور جامعه به اين شايعات بوده ورحلت مظلومانه ايشان در بيمارستان معمولي شهدا ملت را سوزاند.
خدايش بيامرزد وبا اوليا محشور كند